در این گزارش قصد داریم نقاط مثبت و منفی فیلم سینمایی «گینس» ساخته محسن تنابنده را بررسی کنیم.
به گزارش آیفیلم، محسن تنابنده زمانی «گینس» نخستین فیلم خود را ساخت که به عنوان نقی معمولی در سریال پایتخت شناخته شده بود و به اعتبار آن خیلی ها منتظر اکران این فیلم بودند. حضور رضا عطاران در این فیلم و شکل گیری زوج کمدی تنابنده و عطاران دلیل مهم دیگری بود که پای مخاطبان زیادی را به سینما بکشاند؛ اما فیلم نتوانست انتظار مخاطب را چنانکه تصور می کردند برآورده کند.
جنس کمدی گینس شبیه پایتخت و تصوری نبود که مخاطب از تنابنده داشت. برخلاف توانایی قلمی تنابنده در نگارش فیلمنامه های کمدی در اینجا با فیلمنامه ای نامنسجم روبرو می شویم که هم منطق روایی آن معیوب است، هم کاراکترها در یک دوگانگی تیپ و شخصیت بلاتکلیف هستند. طنز کلامی هم به سمت لودگی و شوخی های بی نمک می رود. با این حال فیلم لحظات مفرح و خنده دار هم دارد که می تواند هر از چند گاهی لبخندی بر لب مخاطب بنشاند.
واقعیت این است که گینس از ایده خوبی برخوردار است و شاید بعد از «آواز گنجشک ها» ی مجید مجیدی دومین فیلمی است که به سراغ شترمرغ رفته که البته در اینجا قرار است در بستر یک موقعیت طنز مورد استفاده قرار بگیرد. شوخی های فیلم به حدی نازل است که در زمان اکران عمومی صحبت از شرایط سنی برای تماشای آن پیش آمد.
«گینس» داستان سه برادر ( رضا عطاران، محسن تنابنده و حسین اسکندری ) است که در یک مزرعه شترمرغ کار می کنند،. آنها تصمیم می گیرند تا کار بزرگی انجام داده و نام یکی از شترمرغ ها را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند که اتفاقات مختلفی برای آنها به همراه دارد و در واقع با یک فیلم جاده ای مواجه می شویم که می توانست به خلق یک کمدی موقعیت جذاب و پرماجرا بدل شود؛ اما قصه از ریل منطقی خود خارج شده و مغشوش می شود.
گویی تنابنده نمی تواند قصه خود را در مسیر درست خودش هدایت کرده و به ثمر برساند. تلاش تنابنده برای اینکه قصه خود را در بستر یک روایت دراماتیک قرار دهد، وجوه کمیک آن را دچار چالش کرده و نتوانسته از دل آن کمدی خلق کند. روایت مرکزی قصه مشخص نیست و مخاطب نمی فهمد قصه بر حول کدام موقعیت می چرخد: دعوای برادران با کارفرما؟ داستان سیما و شیما و گروهشان؟ یا دغدغه ثبت رکورد گینس در سوارکاری با شترمرغ؟
در واقع نوعی خلط یا ابهام بین خط اصلی داستان و خرده پیرنگ ها وجود دارد که هم مخاطب را سردرگم می کند و هم به ریتم روایت لطمه می زند؛ به طوری که فیلم از میانه قصه تا پایان دچار کندی و رخوت می شود که این برای یک اثر کمدی، ضعف بزرگی محسوب می شود.
تنابنده سعی کرده با رجوع به رخدادهای روز و مسائل سیاسی چون اخبار مربوط به مذاکرات هسته ای بر غنای اجتماعی طنزش بیفزاید؛ اما به دلیل نارسایی پردازش، به شوخی های دم دستی بدل می شود که نمی تواند مخاطب را بخنداند. گرچه این کم بضاعتی سویه های کمدی در فیلمنامه می توانست با حضور بازیگران و کمدین های توانایی مثل تنابنده و عطاران که در اینجا به یک هم افزایی کمیک هم بدل شود؛ اما بازی ها در حد سابقه قبلی این بازیگران هم نیست و آنها نمی توانند با طنازی های فردی خود فیلم را نجات دهند. البته این کاستی به ضعف فیلمنامه و شخصیت پردازی برمی گردد و همیشه بازیگران نمی توانند با خلاقیت یا توانمندی فردی خود ضعف فیلمنامه را جبران کنند.
«گینس» از حیث ساخت، فیلم دشواری به نظرمی رسد: هم به دلیل نوع لوکیشن های آن و هم به دلیل حضور شترمرغی که حضوری پررنگ و مستمر در پیشبرد قصه دارد. قطعا هدایت و کنترل حیوانی که یک عنصر مهم دراماتیک در فیلم محسوب می شود، کار راحتی نیست. نوع قاب بندی ها و بافت جغرافیایی قصه به گونه ای است که به نظر می رسد تنابنده قصد داشته فیلم خود را در یک فضای وسترن وار روایت کند و هویت بصری تازه ای را تجربه کند؛ اما در اینجا هم دوربین و قاب بندی ها مبتنی بر یک زیبایی شناسی متناسب پیش نمی رود و در فضاسازی هم لنگ می زند.
با این حال باید به «گینس» به عنوان اولین تجربه تنابنده در سینما در مقام کارگردان نگریست و نباید او را به عنوان کارگردان با تنابنده بازیگر و نقی معمولی سریال پایتخت سنجید. به نظر می رسد او با تجربه ای که از ساخت این فیلم به دست آورده، تلاش کرده تا با تغییر ژانر در فیلم بعدی اش «قسم» توانمندی خود را در کارگردانی هم ثابت کند و حتی نشان دهد نه فقط در کمدی که در تراژدی و درام هم می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
قسم هم یک فیلم جاده ای است که وقتی آن را در کنار «گینس» و سریال «پایتخت» قرار می دهیم متوجه می شویم که اساسا محسن تنابنده به قصه های جاده ای و جست و جوگرانه علاقه دارد.
بیشتر بخوانید:
تدارک ویژه آیفیلم برای عید فطر
دانلود و مشاهده فیلم سینمایی گینس
م ن / س م